loading...
برای تو
..... بازدید : 17 چهارشنبه 19 مهر 1391 نظرات (1)

حس دوست داشتنت تازه می گردد

تنها کَسم بودن برای رها شدن زنده می گردد

گاهی از نبودنهایت می ترسم

می ترسم مبادا این ذهن خسته و کهنه فراموشت کند

و بی کس شوم من

تنها بمانم

و اما

هر گاه که باز می گردی

می فهمم این خیال باطل است

فراموش شدنت هرگز اتفاق نخواهد افتاد

و هرگز تنها نخواهم ماند

..... بازدید : 27 چهارشنبه 01 آذر 1391 نظرات (0)

اینروزا برای من دیگه مرزی بین رویا و واقعیت وجود نداره! انگار که خواب ها و رویاهام هم بخشی از واقعیتند.... یه شایدم زندگیم بخشی از یه رویاست... 

گاهی فضا اونقدر ابرآلوده که ساعت ها به رویاهام فکر میکنم و لبند میزنم.... یا حتی غمگین میشم.... اما اخرش تنها چیزی که نصیبم میشه یه صدای بنگ تو مغزمه که بهم میگه اینجا بود که از خواب پریدی!

گاهی اونقدر رویاها شیرینن که ترجیح میدم تا ابد توشون بمونم! گاهی هم تمام کارهامو نصفه و نیمه ول میکنم و زور میزنم که خوابم ببره... به امید اینکه رویای دلخواهمو ببینم....

رویاها شیرینن چون توشون همونی هستم که نیستم! همون آدم خوشبختی که تنها نیست! چیزایی که ندارم... روزایی که از دست دادم و خاطراتی که تبدیل به حسرت شدن تو رویاهام زنده ان... همین الانن.... تو دستامن....

باورش سخته... حتی برای خودم... اما رویاهای سالانه دارم... هر سال... در چندمین روز از چندمین ماه.... یک خواب مشابه .... یه رویای شیرینه دست نیافتنی.... و بعد از بیدار شدن از خواب.... یه لذته گناه آلود...

با دیوونگی فاصلم کمه... تنها یه رویای سالانه ی دیگه....

..... بازدید : 15 چهارشنبه 01 آذر 1391 نظرات (0)
دارم به یه خاطره فکر میکنم... یه خاطره که برام خیلی مبهمه! خیلی خیلی مبهم...

فکر میکنم و آروم آروم باهاش جلو میرم... همش از خودم میپرسم خب... بعدش چی شد...

رسیدم به یه جایی که دیگه جلوتر رفتن سخت شده... نمیدونم بعد از این قسمتش چی شده....

فکر میکنم....

فکر میکنم....

فکر میکنم....

فکر میکنم....

..... بازدید : 16 چهارشنبه 01 آذر 1391 نظرات (0)

رگ خواب من ورم کرده است

روی قدیم پخش شده ام .

مزه شب را نمی فهمم

کامم زکام شده است .

الهه ی من رویا پرستی می کند 

فارغ از اندیشه ام لیلا پرستی می کند .

من به هر شهدی کنم کامم شکر

او همچنان مستی پرستی می کند .

شهری به آه مرد دیروزی شکست

من می روم ، او می رود ، مستی ز وهمی می دمد .


غوغای آن فرسوده را

کی می برند از روی من

تا دل به رویا بسپرم

رویا ز دریا می رود . 

پروانه را افروختند 

کامش به آتش دوختند

سودای دود و داد و دد

از بند زندان می رهد .


تا دل به مقصودش رسید

فعلی به مفعولش رسید ،

خونی ز بندی راه یافت

مردی به محبوبش رسید .


من مانده ام تنها و مست

بی قافیه ، هموار و پست

رشکی به فردا می رود

مشکی به صحرا می رسد .


نوشیده ام مهتاب را

آن مه نه ماه خواب را

مردی به دریا می رسد

دریا به رویا می رود .

..... بازدید : 28 دوشنبه 29 آبان 1391 نظرات (0)

ساکتم .. حرف نمیزنم. 

نه که چیزی برای گفتن نباشد . . . نه! 

به این سکوت پیله کرده ام . . . نه که ندانم چه بگویم . . . نـــه!! 

اینروزها من از همیشه پر تر از حرفــم! از همیشه بیشتر گفتنی ها دارم . . . 

ولی من ماندم و یک عـــــــالمه ناگفته هایِ ناشنیده .. 

حرفهایم را جمع میکنم میگذارمشان گوشه ای روشن، میان دلــــــم! 

میگذارمشان یک گوشه ی دلم و آنها را هر روز گردگیری میکنم و یادشان می اُفتم و خلاصه آنقدر نگهداریشان میکنم . . . 

تا روزے که تو بیایــے !.!.! 


روزی که تو باشی و بخواهی برایت حرف بزنم! 

تا وقتی بیایی اتاقم پر از دوست داشتنی های تو باشد!


..... بازدید : 13 دوشنبه 29 آبان 1391 نظرات (0)
 
عزيز من ، قلب من
 
 
اي کاش مي شد اشک هاي طوفاني ام را قطره قطره جمع کرد
 

تا تو در درياي غم آلود آن غروب چشمانم را نظاره کني
 

اي کاش مي شد فقط يک بار 
 
 
فرياد بزنم
 

دوستت دارم
 

و تو صدايم را مي شنيدي
 
 
نمي دانم چطور ، کجا و چگونه بايد به تو برسم؟
 
 
اي کاش به جاي عکس زيبايت
 
 
وجود نازنينت پيش رويم بود
 

و حرف هاي نا گفته ام را مي شنيدی
 
 
به راستي که تو اولين عشق راستينم هستي
 

شايد در گذشته هرگز اينچنين عاشق نشده بودم
 

اما؛
 

حال خوب مي دانم که فقط با شنيدن نام زيبايت
 
 
چشمانم بي اختيار مي بارد
 

اي اميد آخرينم
 

بدان که هر روز ، هر ساعت و هر لحظه
 

به در گاه آفريدگار تو دعا مي کنم
 
 
تا فقط يک بار بتوانم
 

 

 

 


چشمانم را زنداني نگاهت کنم

..... بازدید : 13 دوشنبه 29 آبان 1391 نظرات (0)
 

 اگر عشقی در این زمانه باشد آن عشق تویی،

 

اگر یک با وفا در این دنیا باشد آن با وفا تویی.


با بودن تو در قلبم ، این قلب خوشبخت است

.
با بودن تو در این دنیا احساس میکنم که عاشقترینم .


اگر یک عشق جاودانه در این دنیا باشد ، آن عشق در قلب من است .


به تو افتخار میکنم ای عشق ، تویی که مظهر پاکترین عشق روی زمینی.


اگر یک عاشق در این دنیا باشد ، آن عاشق واقعی منم  زیرا پاکترین عشق در قلبم است.


تو بهترین هدیه از طرف خدا برای منی


اگر این دنیا با آدمهای بی وفایش با قلبم مدارا نکردند ،


 تو در میان آنها با محبت و عشقت به من زندگی دوباره دادی ای تو که سرچشمه محبت و

 

عشقی


اینک که آمدی در قلبم مطمئن باش که برای همیشه خواهی ماند.


و حتی یک لحظه نیز پیشمان نخواهی شد که در قلب منی ،


آنقدر در این قلب ولی عاشقم به تو عشق می ورزم.


تا با تمام وجود معنای عشق را در قلبم حس کنی .


اگر یک دل دیوانه در این دنیا باشد ،


دل من است که دیوانه قلب مهربان تو است.


بشکن سکوت عاشقانه را با فریادت .


فریاد بزن نام مرا که با رعد صدایت هوای دلم بارانی شود


آنگاه که هوای این دل بارانی شد بیا در زیر بارانش .


حس کن گرمی قطره های باران را در قلبم ، که برای تو می بارد .


تو مقدس ترین عشق در این دنیایی که برای من و قلبمی.


اگر یک با وفا ، یک همدل و همزبان در این دنیا باشد ، تویی که تا ابد در قلبمی.

 
..... بازدید : 30 دوشنبه 29 آبان 1391 نظرات (0)
 

دوستت دارم بیشتر از معنای واقعی کلمه دوست داشتن


دوستت دارم چون تو ارزش دوست داشتن را داری

 دوستت دارم چون تو نیز مرا دوست می‌داری

 
دوستت دارم همچو طلوع خورشید در سحر گاه عشق


دوستت دارم همچو تکه ابرهای سفیدی که در اوج آسمان آبی در حال عبورند

 
دوستت دارم چون تو رو میخواهم و تو نیز مرا میخواه

دوستت دارم از تمام وجودم ، با احساس پر از محبت و عشق

 
دوستت دارم بیشتر از آنچه تصور می‌کنی 

 

..... بازدید : 29 پنجشنبه 25 آبان 1391 نظرات (0)
 

عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ...

بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند و تو از او رسم محبت بیاموزی .
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

بلکه گذاشتن سدی در برابر رودی است که از چشمانت جاری است.
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

بلکه پنهان کردن قلبی است که به اسفناک ترین حالت شکسته شده .
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

بلکه نداشتن شانه های محکمی است که بتوانی به آن ها تکیه کنی و از غم زندگی برایش اشک بریزی .
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است که مجبوری آخرش را با جدائی به سرانجام رسانی .
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

بلکه نداشتن یک همراه واقعی است که در سخت ترین شرایط همدم تو باشد .
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگ ترین احساس زندگی است .
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

بلکه یخ بستن وجود آدم ها و بستن چشمها است.

مایلم روزی که میمیرم مرا در تابوت سیاهی بگزارید تا همه بدانند در تاریکی به سر می برده ام دستهایم را از تابوت بیرون بگذارید تا همه بدانند به آنچه می خواستم نرسیدم چشمهایم را باز بگذارید تا همه بدانند چشم انتظار از دنیا رفته ام روی قبرم تکه یخی بگذارید تا مثل باران برایم اشک ریزد و روی سنگ قبرم چیزی ننویسید تا همه فراموشم کنند .

تعداد صفحات : 4

درباره ما
Profile Pic
برای کسی مینویسم که چقدر پاک و خوبه .....
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 35
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 2
  • بازدید کلی : 365
  • کدهای اختصاصی
    ارسال لینک